کلمه انتصاب در زبان فارسی به معنای تعیین و منصوب کردن فردی به یک مقام یا سمت خاص به کار میرود. این واژه باید به درستی و با حروف فارسی نوشته شود و هیچ گونه اشتباهی در املای آن وجود ندارد. هنگام استفاده از این واژه در جملات، توجه داشته باشید که معمولاً با حروف اضافهای مانند به یا برای همراه میشود. در متون رسمی، بهتر است از عناوین و نامهای کامل استفاده کنید. همچنین میتوانید از کلمات و عبارات همنشین برای توضیح یا تبیین بیشتر بهره ببرید. لازم به ذکر است که این واژه به صورت مفرد به کار میرود و در صورت نیاز به جمع، میتوانید از انتصابات استفاده کنید. در متون رسمی، اطمینان حاصل کنید که از رسمالخط استاندارد پیروی کرده و هیچ کلمهای را به اشتباه ننویسید.
انتصاب
لغت نامه دهخدا
- انتصاب کسی بشغلی و منصبی؛ اعطای آن شغل به وی. تفویض آن منصب باو. ( فرهنگ فارسی معین ).
- انتصاب یافتن؛ برقرار شدن:
خسرو خورشیدچتر آنکه ز کلک و کفش
پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب.خاقانی.
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. برقرار شدن.
۳. به کاری اقدام کردن.
۴. [قدیمی] برپا خاستن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) گماشتن گماردن نصب کردن. ۲ - ( مصدر ) بر پا ساختن. ۳ - برقرار شدن بکاری قیام کردن منصوب شدن. جمع: انتصابات. یا انتصاب کسی بشغلی و منصبی. اعطای آن شغل بوی تفویض آن شغل بوی تفویض آن منصب باو.
خاموش بودن
جملاتی از کلمه انتصاب
خسرو خورشید چتر آنکه ز کلک و کفش پرچم شب یافت رنگ رایت صبح انتصاب
سوختم تاچند بینم زین خران انتصاب قامت دلهای کج