استکشاف

استکشاف به معنای جستجو و کشف ناشناخته‌ها است. این مفهوم در زمینه‌های مختلفی از جمله علم، جغرافیا و فرهنگ کاربرد دارد و به انسان این امکان را می‌دهد که به درک عمیق‌تری از محیط اطراف خود دست یابد و به کشف رازهای طبیعت بپردازد. از دوران باستان تا به امروز، انسان‌ها همواره به دنبال کشف سرزمین‌های جدید، منابع طبیعی و فرهنگ‌های مختلف بوده‌اند. این تلاش‌ها نه تنها به گسترش دانش بشر کمک کرده، بلکه موجب ایجاد ارتباطات فرهنگی و اقتصادی نیز شده است. در دنیای امروزی، استکشاف به شکل‌های مختلفی مانند تحقیقات علمی، سفرهای فضایی و اکتشافات دریایی ادامه دارد. به همین دلیل، استکشاف نه تنها یک فعالیت فیزیکی، بلکه یک فرآیند ذهنی نیز به شمار می‌آید که انسان را به تفکر واداشته و او را به سمت نوآوری و پیشرفت هدایت می‌کند. در نهایت، استکشاف به ما کمک می‌کند تا به درک بهتری از خود و جهان پیرامون‌مان برسیم.

لغت نامه دهخدا

استکشاف. [ اِ ت ِ ] ( ع مص ) برهنه کردن خواستن از کسی. ( منتهی الارب ). || واشدن خواستن. روشن کردن خواستن. || جستجو. تجسس. تحقیق. پرسیدن: بدین استکشاف صورت یقین جمال ننمود. ( کلیله و دمنه ). از اصول و فروع معتقد ایشان استکشافی کنم. ( کلیله و دمنه ). شیر... روی به... استکشاف کار او [گاو] آورد. ( کلیله و دمنه ). بر عزم حج چون بحضرت عضدالدوله رسیدم... از احوال ملک خراسان و انتظام امر آن دولت در ضمن اهتمام و کنف کفالت و عهد تدبیر و وزارت شیخ ابوالحسن عتبی استکشاف کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی صص 47 - 48 ). و سلطان چون بدان نواحی رسید و از عقاید و نحل ایشان استکشاف کرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 291 ). او در اظهار برائت ساحت و نقای جیب فریاد میکرد و چندان زمان مهلت میخواست که از آن حوالت استکشاف افتد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 370 ). حیران فروماند و از همسایگان استکشاف حال میکرد. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 346 ). در آن وقت که گیوک خان را بخانی برداشتند و بحث و استکشاف آنک از پادشاه زادگان کدام کس... ( جهانگشای جوینی ). و بتدریج از احوال استکشاف میکند. ( جهانگشای جوینی ). پادشاه فرمود که اگر با او سخنی هست در حضرت ما عرضه دارد تا هم اینجا استکشاف آن رود. ( جهانگشای جوینی ).
- استکشاف کردن؛ تجسس کردن.

فرهنگ معین

(اِ تِ ) [ ع. ] (مص م. ) ۱ - طلب کشف کردن. ۲ - (اِمص. ) جستجو، تجسس.

فرهنگ عمید

کشف کردن.

فرهنگ فارسی

طلب کشف کردن، برهنه کردن خواستن، کشف چیزی راخواستن، آشکارساختن
( مصدر ) ۱ - روشن کردن خواستن طلب کشف کردن. ۲ - جستجو کردن. ۳ - ( اسم ) جسنجو تجسس. جمع: استکشافات.

ویکی واژه

طلب کشف کردن.
جستجو، تجسس.

جملاتی از کلمه استکشاف

یکی بطی مراحل برای استظهار یکی بعرض مشاکل برای استکشاف
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم