اسباط

کلمه اسباط جمع سبط است و به معنای نسل و فرزندان یک شخص خاص، به ویژه فرزندان یعقوب (ع) و دوازده فرزند او که هر یک از آنها یک قبیله یا نسل را تشکیل می‌دهند، به کار می‌ رود.

همچنین، اسباط می‌تواند به قبیله‌ها یا گروه‌های مختلفی که از یک نسل مشترک می‌آیند، اشاره کند و به طور کلی به تبار و نسل یک فرد یا گروه اشاره دارد، به ویژه در زمینه‌های دینی و تاریخی.

لغت نامه دهخدا

اسباط. [ اَ ] ( ع اِ ) ج ِ سِبط. پسران پسر و پسران دختر. ( غیاث ). فرزندان فرزند. || امم. || گروه ها از یهود.
- اسباط بنی اسرائیل؛ قبایل آن. ( منتهی الارب ). فرزندان یعقوب پیغمبر علیه السلام. ( مهذب الاسماء ). امت موسی ( ع ) زیرا که امت او اولاد دوازده پسر یعقوب ( ع ) بود. استعمال لفظ اسباط در اولاد یعقوب مثل استعمال لفظقبایل است در بنی اسماعیل و تسمیه اینان به اسباط وتسمیه آنان به قبائل برای آنست تا فرق باشد میان فرزندان اسماعیل و فرزندان اسحاق ( ع ). ( غیاث اللغات ).اسباط یعقوب؛ دوازده پسر او: یوسف. بن یامین. یسّاخر( یسّاکار ). یهودا. شمعون. لاوی ( لیوی ). جادیه ( گاد ).ازّیر ( آشیر ). زبولون. نفتالی. روبن. دان. و قبایل دوازده گانه که از نسل این دوازده تنند نیز به اسباط بنی اسرائیل نامیده میشوند: قولوا آمنا باﷲ و ما انزل الینا و ما انزل الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و ما اوتی موسی و عیسی و ما اوتی النبیون من ربهم لانفرق بین احد منهم و نحن له مسلمون. ( قرآن 136/2 ). و رجوع به عقد الفرید ج 2 ص 238، 239 وج 7 ص 298 شود.
|| ج ِ سَبط. گیاهان تر و تازه نصی.
اسباط. [ اِ ] ( ع مص ) خاموش شدن از بیم و سر فرودافکندن. ( منتهی الارب ). || بر زمین دوسیدن از ضرب و زخم یا بیماری. دوسیدن به زمین و دراز گشتن از ضرب. ( منتهی الارب ). || چشم فروخوابانیدن در خواب: اسبط فی نومه. ( منتهی الارب ). || اسباط از امری؛ غفلت ورزیدن از آن: اسبط عن الامر. ( منتهی الارب ). || گوالیدن چیزی از درازا و پهنا. || گسترده شدن. || افتادن چنانکه حرکت نتواند. || سَبطناک شدن زمین. ( منتهی الارب ).
اسباط. [ اَ ]( اِخ ) ابن ابراهیم المعدل المدینی. متوفی بسال 340 هَ. ق. وی از احمدبن خشنام و ابراهیم بن سعدان و ابن ابی عاصم روایت دارد. ابونعیم از او به وسایطی حدیثی از رسول ( ص ) روایت کرده است. ( ذکر اخبار اصبهان تألیف ابی نعیم چ لیدن سال 1931 م. ج 1 صص 223 - 224 ).
اسباط. [ اَ ] ( اِخ ) ابن عبداﷲ. اسماعیل بن عبداﷲ سمویه از او روایت دارد و وی از ابی داود روایت کند. ابونعیم از او به وسایطی خبری نقل کند. ( ذکر اخبار اصبهان ج 1 ص 224 ).
اسباط. [ اَ ] ( اِخ ) ابن نصر، مکنی به ابی یوسف. محدث است.
اسباط. [اَ ] ( اِخ ) ابن واصل الشیبانی. جاحظ در البیان و التبیین ( چ سندوبی ج 1 ص 38 ) بیتی ازو نقل کرده است.

فرهنگ معین

( اَ ) [ ع. ] (اِ. ) جِ سبط، پسران پسر و پسران دختر.

فرهنگ عمید

= سبط

فرهنگ فارسی

فرزندزادگان، نوادگان، نبیرگان، پسران پسر، پسران دختر، جمع سبط
( اسم ) جمع سبط پسران پسر و پسران دختر فرزندان فرزند نوگان نبیرگان نوادگان نبسگان.
ابن نصر مکنی به ابو یوسف.

دانشنامه آزاد فارسی

اَسْباط
(صورتِ مفرد آن: سِبْط، که معرّب از سَبْط در عبری است؛ به معنای فرزند، فرزندزاده، به ویژه نوۀ دختری، توسّعاً یعنی ذرّیه و با توسّع بیشتر برابر با قوم و قبیله) نام عام دوازده سبط بنی اسرائیل. چون اسرائیل لقب یعقوب است به این دوازده پسر او و فرزندان و فرزندزادگان آنان بنی اسرائیل می گویند. نام دوازده پسر یعقوب از این قرار است: رئوبین (روبین)، شمعون، لاوی، یهودا، یسّاکار، زبولون، دان، نفتالی، جاد، اشیر، بنیامین و یوسف. لاوی و یوسف شخصاً در شمار اسباط دوازده گانه نیستند، ولی دو فرزند یوسف به نام های منسّی (منشی) و افرائیم سرسلسلۀ دو سبط دیگرند که جمعاً دوازده سبط (اسباط) یا بنی اسرائیل را تشکیل می دهند. از اسباط پنج بار در قرآن یاد شده است (بقره، ۱۳۶، ۱۴۰؛ آل عمران، ۸۴؛ نساء، ۱۶۳؛ و اعراف، ۱۶۰).

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] اسباط اسم عام انبیای بنی اسرائیل یا پیامبرانی از آل یعقوب، یا عنوان کلی قبایل بنی اسرائیل است.
اسباط واژه ای عربی و جمع سبط (به کسر سین) است به معنی نوه یا فرزند فرزند. استعمال لفظ اسباط در قرآن فقط درباره بنی اسرائیل (فرزندان یعقوب) می باشد.
لفظ اسباط پنج بار در قرآن آمده و در میان اسباط، پیامبرانی مبعوث شده که به انبیای بنی اسرائیل مشهورند. زمانی که ذریه یعقوب (علیه السلام) زیاد شدند (اولاد او دوازده تن بودند)، در اراضی فلسطین در شرق دریای روم منتشر می شوند و قبائلی می گردند که آنان را اسباط و بنی اسرائیل می نامند.
به تعبیر دیگر، اسباط بنی اسرائیل، دوازده تیره و ملت بودند که هر تیره از آنان به یکی از فرزندان یعقوب (علیه السلام) منتهی می شوند.
[ویکی شیعه] أسباط به معنای فرزندان و نوادگان به پیامبرانی از بنی اسرائیل یا قبایل دوازده گانه بنی اسرائیل اشاره دارد. طبق قرآن اسباط اشخاصی بوده اند که به آنها وحی می شده و در قرآن از آنها در کنار دیگر پیامبران از جمله ابراهیم(ع) و یعقوب(ع) یاد شده است. در روایات نیز اسباط شایسته درود و صلوات دانسته شده اند.
گروهی از شیعیان اسباط را امام حسن(ع)، امام حسین(ع) و یا امامان معصوم(ع) دانسته اند.
اسباط در لغت به معنای نوادگان، فرزندان و قبیله است. به باور برخی این کلمه ریشه عبری داشته و به معنای عصا یا جماعتی است که با عصا رهبری می شوند. این واژه در قرآن ۵ بار به کار رفته است. در کتاب مقدس نیز فرزندان یعقوب(ع)، ۱۲ سبطِ وی معرفی شده اند. همچنین نام یکی از درهای مسجد الصخره در بیت المقدس، «باب أسباط» بوده است.
[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از دائرة المعارف قرآن کریم است
در قرآن مراد از این واژه گاهی تیره ها و گروه های دوازده گانه قوم حضرت موسی علیه السلام است؛اما در موارد دیگر اسباط دارای «ال» تعریف بوده و از آن به عنوان دریافت کنندگان وحی یاد می شود؛ اما هویت آنان مورد اختلاف است. از گزارش های لغوی، تفسیری و روایی برمی آید، گروه یاد شده افراد خاصی از میان نوادگان یعقوب بوده اند که افزون بر استمرار نژادی، به اعتبار جانشینی آن حضرت، دنباله معنوی او نیز به شمار رفته و بر اساس ظاهر آیات مربوط پس از حضرت یوسف علیه السلام و پیش از حضرت موسی علیه السلام در مصر و میان بنی اسرائیل رسالت داشته اند.
أسباط جمع سِبْط و برگرفته از ریشه «س ـ ب ـ ط» است. کاربردهای متفاوت این ماده و مشتقات آن و گزارش های واژه نگاران از معنای آن نشان می دهد که ریشه «س ـ ب ـ ط» در اصل به معنای امتداد و انتشار اموری بکار می رود که منشأ و ریشه واحدی داشته و امتداد و انتشار آن ها به صورت طبیعی و آسان صورت می گیرد.
[ویکی فقه] اسباط (قرآن). اسباط، جمع سبط است. سبط به فرزند فرزند (نوه) گفته می شود.
برخی معتقدند: مقصود از اسباط، قبایل بنی اسرائیل اند که به دوازده فرزند یعقوب علیه السّلام منتهی می شوند و بسیاری از مفسران گفته اند: اسباط، پیامبر بوده اند. مرحوم طبرسی گفته است: طبق مذهب ما، همه آنان پیامبر نبوده اند؛ بنابراین، در آیاتی که از وحی یا ایمان به اسباط سخن می رود، مقصود انبیای آنان است؛ ولی در آیه ۱۶۰ سوره اعراف، مقصود، تیره های مختلف بنی اسرائیل اند؛ به همین جهت، اطلاعات اسباط ( پیامبران بنی اسرائیل) به اعتبار پیامبران آنان در این جا، و اسباط (تیره های بنی اسرائیل) در مدخل بنی اسرائیل به اعتبار تیره های گوناگون آنان ذکر شده است.

جملاتی از کلمه اسباط

واژه اسباط ۵ بار در قرآن آمده‌است. در آیه ۱۶۰ سوره اعراف اسباط به‌صورت نکره آمده، مراد از آن تیره‌ها و گروه‌های دوازده‌گانه قوم موسی یا همان اسباط بنی‌اسرائیل است؛ اما در موارد دیگر (بقره:۱۳۶و۱۴۰؛ آل عمران:۸۴؛ نساء:۱۶۳) اسباط دارای «ال» تعریف بوده و از آن به عنوان دریافت کنندگان وحی یاد می‌شود؛ و این دو را نباید با هم اشتباه گرفت.
در آیه ۱۴۰ سوره بقره صریحاً یهودی و نصرانی بودن ابراهیم، اسماعیل، اسحاق، یعقوب و اسباط، رد شده‌است و این نشان می‌دهد که اسباط -مانند بقیه پیامبران نامبرده- پیش از موسی و عیسی به پیامبری رسیده‌اند.
اسحاق (عبری: יִצְחָק‎) از شخصیت‌های سفر پیدایش در تنخ است. او یکی از سه شه‌پدر بنی‌اسرائیل و یکی از شخصیت‌های مهم ادیان ابراهیمی، از جمله یهودیت، مسیحیت و اسلام، است. اسحاق فرزند ابراهیم و ساره، پدر یعقوب و پدربزرگ اسباط اسرائیل بود. به گفته سفر پیدایش، او حدوداً اوایل هزاره دوم قبل از میلاد زیست، اما داستان حاوی اطلاعاتی است که نشان می‌دهد این قصه نمی‌تواند قبل از اواخر هزاره دوم قبل از میلاد شکل گرفته باشد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم