(اِ لَ ) [ ع. اذالة ] (مص م. ) فروهشتن دامان، دراز کردن دامن.
فرهنگ عمید
۱. (ادبی ) در عروض، زیاد کردن الف در وتد مجموع که در آخر رکن باشد، چنان که متفاعلن، متفاعلان و فاعلن، فاعلان و مستفعلن، مستفعلان شود. ۲. [قدیمی] خوار و رام کردن: اذالت اعدا.
فرهنگ فارسی
( مصدر ) ۱ - صاحب دامان گردانیدن فروهشتن دامان و جز آن. ۲ - زیاد کردن ساکنی بر وتد آخر جزو و آن در مستفعلن مستفعن باشد. یا اذالت کسی. خوار و سبک داشتن او را و پروای وی نکردن خوار کردن.