بسر آوردن

بسر آوردن یک واژه فارسی است که به دو معنی اصلی به کار می‌رود:

بپایان آوردن یا به آخر رساندن

در این معنا، بسر آوردن به عمل پایان دادن به یک کار یا وضعیت خاص اشاره دارد. این مفهوم به معنای اتمام یک دوره زمانی، یک فعالیت یا هر نوع وظیفه‌ای است که فرد در حال انجام آن بوده است.

تحمل کردن، سازگار شدن یا ساختن

در این معنا، بسر آوردن به معنای تحمل کردن شرایط دشوار یا سازگار شدن با یک وضعیت اشاره دارد. این می‌تواند به معنای مواجهه با چالش‌ها و مشکلات زندگی و تلاش برای ادامه زندگی در آن شرایط باشد.

لغت نامه دهخدا

( بسرآوردن ) بسرآوردن. [ ب ِ س َ وَ دَ] ( مص مرکب ) بپایان آوردن. بآخر رساندن: و این شداید و مکاید فراق که از زهر تلختر و از مرگ ناخوشتر است بر خود بسرآوردمی. ( سندبادنامه ص 150 ).
... نفسی میزنم آسوده و عمری بسر آرم.سعدی ( گلستان ).رجوع به سرآوردن شود.

فرهنگ معین

( بسر آوردن ) ( ~. وَ دَ ) (مص ل. ) ۱ - تحمل کردن. ۲ - سازگار شدن، ساختن. ۳ - به پایان رساندن.

فرهنگ فارسی

( بسر آوردن ) بپایان آوردن باخر رساندن.

ویکی واژه

تحمل کردن.
سازگار شدن، ساختن.
به پایان رساندن.

جملاتی از کلمه بسر آوردن

پیر طریقت گفت: در جستن بهشت جان کندن باید، در گریختن از دوزخ ریاضت کردن باید، در جستن دوست جان بذل کردن باید، عزیز من بجفاء دوست از دوست دور بودن جفاست، در شریعت دوستی جان از دوست بسر آوردن خطاست.
ایام گل ار بی مل خواهی بسر آوردن رسمی بود این محدث از خود بدر آوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال اعداد فال اعداد فال چوب فال چوب فال درخت فال درخت