اناره. [ اِ رَ ] ( ع = انارة، مص ) مأخوذ از تازی، روشن شدن. ( مصادر زوزنی ). || روشن کردن. ( مصادر زوزنی ) ( تاج المصادر بیهقی ). اضائه. تبیین. ایضاح. ( یادداشت مؤلف ). || جامه را علم زدن. ( مصادر زوزنی ). جامه را علم کردن. || شکوفه بیاوردن. ( تاج المصادر بیهقی ). و رجوع به انارة و انارت شود.
(اِ رِ یا رَ ) [ ع. انارة ] ۱ - (مص م. ) روشن کردن. ۲ - (مص ل. ) روشن شدن. ۳ - آشکار گشتن. ۴ - شکوفه کردن.
۱. روشن کردن.
۲. روشن شدن، تابان شدن.
۳. آشکار گشتن.
۴. شکوفه کردن درخت.
روشن کردن، روشن شدن، آشکارگشتن، تابان شدن، شکوفه کردن درخت
۱ - ( مصدر ) روشن کردن. ۲ - ( مصدر ) روشن شدن تابان گردیدن. ۳ - آشکار گشتن. ۴ - شکوفه کردن (درخت ).
روشن شدن. یا روشن کردن جای و جز آن. یا گل کردن درخت. شکوفه آوردن درخت.
انارة
روشن کردن.
روشن شدن.
آشکار گشتن.
شکوفه کردن.
💡 چون رای با فروغ فروغی ذکاء ملک سازند این شموس درخشان انارهها
💡 نقل است که صنوبری گوید: در بیت المقدس با ابراهیم بودم. در وقت قیلوله در زیر درخت اناری فروآمد. و رکعتی چند نماز کردیم.. آوازی شنودم از آن درخت که: یا ابا اسحاق! ما را گرامی گردان و از این انارها چیزی بخور.
💡 انارها همه از شاخ واژگون چونان رؤس خصم ز قرپوس عمروبن معدی
💡 تا چه شد آیا که بیانارهٔ ناری طور سرایم شد از تو وادی ایمن
💡 اعدای او، انارهم الله، به رزم او از دست مرگ ضربت خنجر کشیدهاند
💡 کَرهْ سنگهْ دَشتْ، چشمه دَرْ بیمُو لارهْ مه دوستْ بَخرهْ، دیم بَکّنهْ انارهْ