شخیده

شَخیده در فرهنگ‌های لغت فارسی، به‌ویژه برهان قاطع، به معنای چیزی است که طراوت و تازگی خود را از دست داده و دچار پژمردگی شده است. این پژمردگی می‌تواند هم در مورد گیاهان و گل‌ها به کار رود که شادابی خود را از دست داده‌اند، و هم به‌صورت استعاری برای اشاره به چیزی که روح و نشاط خود را از دست داده و فرسوده شده است. این مفهوم، حاکی از حالتی از ضعف، خستگی، و از دست رفتن سرزندگی است. معنای دیگری که برای شخیده ذکر شده، به مفهوم لغزیده و افتاده اشاره دارد. این تعبیر، نشان‌دهنده‌ی حالتی از عدم تعادل و از دست دادن جایگاه است که منجر به سقوط یا فروافتادن می‌شود. این افتادن می‌تواند به صورت فیزیکی باشد، مانند لغزیدن بر روی سطحی ناهموار، یا به صورت مجازی، نظیر شکست در یک مسیر یا ناتوانی در حفظ موقعیت.

لغت نامه دهخدا

شخیده. [ ش َ دَ ] ( ن مف ) پژمرده شده. ( برهان ). || لغزیده و افتاده. ( برهان ). || خود را هنگام افتادن و غلطیدن نگاهداری کرده. ( از ناظم الاطباء ).

فرهنگ معین

(شَ دَ یا دِ ) (ص مف. ) شعله ور.

فرهنگ عمید

۱. لغزیده، افتاده.
۲. پژمرده.

ویکی واژه

شعله ور.

جمله سازی با شخیده

آن آب ز جوی رفته باز آید این شاخ شخیده نارون گردد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال آرزو فال آرزو فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال زندگی فال زندگی فال کارت فال کارت