شاخصی

شاخصی صفتی است منسوب به واژه‌ی شاخص و به معنی چیزی است که ویژگی برجسته، نمایان یا قابل توجهی دارد. واژه‌ی «شاخص» در اصل به معنای «نشان‌دهنده»، «برجسته» و «نماد» است؛ بنابراین، «شاخصی» به حالتی گفته می‌شود که در آن فرد، پدیده یا ویژگی، از دیگران متمایز و قابل تشخیص باشد.

در کاربرد عمومی، وقتی این عنوان را برای کسی یا چیزی می‌گوییم، منظور آن است که ویژگی‌های برجسته یا برتر نسبت به دیگران دارد. مثلاً «دانشمند شاخصی» یعنی دانشمندی برجسته و شناخته‌شده، یا «منطقه‌ی شاخصی» یعنی ناحیه‌ای مهم و قابل توجه. در این معنا، این واژه‌ بیانگر نوعی اهمیت، برتری یا نمایان بودن است.

در متون علمی و تخصصی، این واژه همچنین می‌تواند به مفاهیمی اشاره داشته باشد که بر اساس شاخص‌ها یا معیارهای اندازه‌گیری تعریف می‌شوند. در مجموع، این واژه بیانگر برجستگی، معیار بودن و نمادین بودن چیزی در میان مجموعه‌ای از پدیده‌هاست.

فرهنگستان زبان و ادب

{indicial} [ریاضی] منسوب به شاخص

ویکی واژه

منسوب به شاخص.

جمله سازی با شاخصی

زنبورها چهرهٔ شاخصی در اساطیر داشتند و به عنوان الگویی برای جامعهٔ بشری بودند. به عنوان مثال در عهد باستان در خاور نزدیک، این حشره به عنوان پلی به عالم اموات شناخته می‌شده و در تزیین مقبره‌ها طرح این حشره استفاده می‌شده‌است.
ابهامی که وجود دارد مربوط به زمانی است که عنصر خیال، چنان با توجیه‌های علمی در هم آمیزد که جدا کردنش ممکن نباشد و ماهیت علمی بودن اثر، زیر سؤال رود؛ البته چنین ابهامی معمولاً در آثار علمی–تخیلی نویسندگان شاخصی مانند آسیموف یا آرتور. سی. کلارک وجود ندارد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سلیم
سلیم
سلیطه
سلیطه
تعامل
تعامل
شهرت
شهرت