لغت نامه دهخدا
سرگزین. [ س َ گ ُ ] ( اِ مرکب ) آن باشد که کسان حاکم از هر گله گوسفند و گاوو ایلخی اسب یک گوسفند و یک گاو و یک اسب انتخاب و گزین کرده بگیرند. ( برهان ) ( جهانگیری ). عمده از مواشی که برای حاکم انتخاب کنند. ( آنندراج ):
اندر آن میدان که راند فوج دشمن چون رمه
تیغ او از گله بدخواه خواهد سرگزین.ذوالفقار علی شیروانی.