سبیل راندن

فرهنگ معین

( ~. دَ ) [ ع - فا. ] (مص م. ) انفاق کردن، مالی یا چیزی را به نیت بخشیدن.

ویکی واژه

انفاق کردن، مالی یا چیزی را به نیت بخشیدن.

جمله سازی با سبیل راندن

و یکی از مشایخ گوید که برادری را به خواب دیدم در بهشت ولکن اندوهگین. گفتم: در بهشت چرا اندوهگینی؟ گفت این اندوه تا قیامت با من خواهد بود که مقامات عظیم به من نمودند در علیین که در همه بهشت آن نبود، شاد شدم. چون قصد آن کردم منادی آمد که وی را بازگردانید که این کسی را بود که سبیل رانده نبود. گفتم: سبیل راندن کدام بود؟ گفت: تو گفتی که فلان چیز در سبیل خدای آنگاه به سر نبردی. اگر تو تمام کردی این نیز تمام به تو دادندی».
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
ملک
ملک
کپه اقلی
کپه اقلی
کس کش
کس کش
میلف
میلف