زرخیز
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. ویژگی زمین حاصل خیز.
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - معدنی که دارای طلا باشد کان زر. ۲ - زمینی که از آن سود بسیار بدست آید: خطه زرخیز گیلان و مازندران.
زمینی که پر منافع و سود انگیز و برومند باشد زمینهایی که دارای کان زر بوده هر چیز که ثمر و حاصل آن زر باشد توانگر و مال دار
جمله سازی با زرخیز
در آن عرصه است سیصد چاه لبریز کز آبش کشت دهقانست زرخیز
بجز هندوستان عشرت انگیز کجا یابی بدینسان ملک زرخیز
چهرم همه زرخیز و سرشکم همه درریز وین زر و گهر را نبود نزد تو مقدار
چه مصر و شام و چه بغداد و تبریز ندارد حاصل این ملک زرخیز
مترس از بخشش ای منعم، که گیتی چون همت ملک زرخیزی ندارد
آتش از بهر چه میرد بجوانی زرخیز از تلف گشتن آن چند قراضه شررست