روییدن

روییدن به معنای جوانه زدن از زمین و رشد برخی از اعضای بدن است که به مناسبت در موضوعات مختلفی مانند تجارت، سنگ‌ها، ازدواج، غذاها و نوشیدنی‌ها، قصاص و دیات مورد بحث قرار گرفته است. همچنین رشد گیاهان از خاک و سبز شدن آن‌ها، همچنین رشد برخی از اجزای بدن مانند مو و دندان، به اصطلاح روییدن نامیده می‌شود. خرید و فروش تره‌بار که پس از برداشت دوباره رشد می‌کند، قبل از رویش، به شکل یک چین یا بیشتر مجاز است. رویش موی درشت بر زهار یکی از نشانه‌های بلوغ به شمار می‌آید. برخی نیز رویش موی صورت و سبیل را به عنوان علامتی از بلوغ در نظر گرفته‌اند. اگر حیوان حلال گوشت به اندازه‌ای از شیر خوک مصرف کند که موجب رشد گوشت در بدن و استحکام استخوان‌هایش شود، در این صورت شیر، گوشت و نسل آن حرام خواهد بود و همچنین ادرار و مدفوع آن نیز نجس خواهد شد.

لغت نامه دهخدا

روییدن. [ دَ ] ( مص ) رُستن و نمو کردن و سبز شدن و بالیدن و ترقی کردن. ( ناظم الاطباء ). نمو کردن نباتات. بالیدن. ( فرهنگ فارسی معین ). مصدر دوم از رُستن. بردمیدن نبات. سبز شدن. سر زدن از زمین. برآمدن از زمین. ( از یادداشت مؤلف )

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل. ) ن مو کردن، رشد کردن.

فرهنگ عمید

۱. سبز شدن و برآمدن گیاه از زمین، رستن، نمو کردن.
۲. رشد کردن بعضی از اجزای بدن: روییدن مو.
۳. [مجاز] بیرون آمدن چیزی از چیز دیگر: از گردنش سری دیگر رویید.
۴. [مجاز] به وجود آمدن، ایجاد شدن.
۵. (مصدر متعدی ) [قدیمی] رویاندن، پروردن.

فرهنگ فارسی

رستن، سبزشدن، بر آمدن گیاه اززمین، نموکردن
( مصدر ) ( رویید روید خواهد رویید بروی روینده رویان روییده رویش ) ۱ - نمو کردن نباتات. ۲ - رشد کردن بعضی انساج حیوانی: روییدن دندانها روییدن موها.
رستن و نمو کردن و سبز شدن و بالیدن و ترقی کردن.

ویکی واژه

روییدن [روییدَنْ]
رشدیدن (رشد کردن) از سطح چیزی، مثل خاک و پوست: در باغچه روبروی خانه‌امان گل لاله روییده. روی صورت پسرهای بالغ ریش و سبیل می‌روید.

جملاتی از کلمه روییدن

سنبل و گل، بهر روییدن دمید خار و خس را بهر تون او آفرید
ابر آزاری ره گلشن گرفت سبزه‌ها آغاز روییدن گرفت
بیشتر کارد خورد زان اندکی که ندارد در بروییدن شکی
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم