رنگ‌شناس

فرهنگستان زبان و ادب

{colourist} [مهندسی بسپار علوم و فنّاورى رنگ] شخصی که در همانندسازی رنگ و فرمول بندی رنگ بخش ها مهارت دارد و از رفتار رنگ بخش ها در یک مادۀ معین آگاه است

ویکی واژه

شخصی که در همانندسازی رنگ و فرمول‌بندی رنگ‌بخش‌ها مهارت دارد و از رفتار رنگ‌بخش‌ها در یک مادۀ معین آگاه است.

جمله سازی با رنگ‌شناس

در دهه ۱۹۱۰و رنگ‌های ماتیس تا حدی خاموش شدند و نیز شکل‌های هندسی در کارش رخ نمودند، با این حال او چندان تحت تأثیر کوبیسم قرار نگرفت در عوض او با کشف ارزش‌های تصویری و تزیینی هنر خاور زمین، در جهت هدف خود به پیش رفت. سلسله پرده‌های زنان حرمسرا، مرحله کمال او در مقام یک استاد رنگ‌شناس را نشان می‌دهد. در دهه ۱۹۳۰ عنصر خط در کارش مهم‌تر شد. این تغییر را مثلاً در دیوار نگاره‌های رقص به روشنی می‌توان دید. در این نقاشی‌ها و در طرح‌هایی که با بریده‌های کاغذ رنگی ساخت، ساده‌سازی شکل‌ها و صرفه جویی در گزینش رنگ به نهایت رسید.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال فنجان فال فنجان فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال تاروت فال اوراکل فال اوراکل