در زبان فارسی، واژه دورنگه به صفتی نسبی اطلاق میشود که به معنای دارای دو رنگ یا صاحب رنگی با رنگی دیگر است. این اصطلاح به طور خاص در توصیف پدیدههایی به کار میرود که در آنها دو یا چند رنگ به شکلی متمایز در کنار هم قرار گرفتهاند. کاربرد این واژه در ادبیات و زبان محاوره، به خصوص در توصیف اشیاء و پدیدههای روزمره، رایج است و به درک بهتر ویژگیهای ظاهری آنها کمک میکند.
یکی از مثالهای ملموس و رایج که این واژه را به خوبی روشن میسازد، چای دورنگه است که در میان کودکان کاربرد دارد. این اصطلاح به تجربه خاصی در نوشیدن چای اشاره دارد: زمانی که در یک استکان، ابتدا لایه زیرین با آب گرم و محلول قند پر شده و سپس چای غلیظ در لایه بالایی ریخته میشود. به دلیل تفاوت در غلظت و چگالی، چای و شربت قند به راحتی با هم مخلوط نمیشوند و در نتیجه، در استکان دو ناحیه رنگی مجزا، معمولاً سفید (لایه شکر) و قهوهای (چای)، پدیدار میگردد.
این پدیده، که ناشی از اصول فیزیکی اختلاط مایعات با چگالیهای متفاوت است، به طور ساده و گویایی با واژه دورنگه توصیف میشود. اصطلاح دورنگه در اینجا نه تنها به تمایز بصری دو رنگ اشاره دارد، بلکه به فرآیندی که منجر به این تمایز شده نیز تلویحاً دلالت میکند. این واژه، مانند بسیاری از واژگان زبان فارسی، بیانگر ظرافتهای موجود در مشاهده و توصیف جهان پیرامون است و ما را به رجوع به مفاهیم پایهایتر مانند دورنگ برای درک عمیقتر آن هدایت میکند.