لغت نامه دهخدا خرخاش. [ خ َ ] ( اِ ) ظاهراً بمعنی گفتگوست: گفت هر شش را بگیرید ای دو خصم من شوم آزاد بی خرخاش و وصم.مولوی ( مثنوی ).
جمله سازی با خرخاش گفت هر شش را بگیرید ای دو خصم من شوم آزاد بی خرخاش و وصم ای جان، چندان خوبی، نوباوهٔ یعقوبی خرخاشی، آشوبی، جانها را مطلوبی