حرائیان
ویکی واژه
جمله سازی با حرائیان
وای بر صحرائیان کز شهر بیرون میرود بیترحم صید بندی ناپشیمان قاتلی
خرطوم تو به دیده صحرائیان بود بر بام کاهدان که گذارند ناودان
غم صحرائیان دارم که غافل گیری گردون به صحرا میبرد از شهر بند صید بندی را
دیدهٔ صحرائیان از انتظارت شد سفید اینقدر در حَی توقفکردن ای محمل چرا