جابجا کردن

جابجا کردن به معنای انتقال فیزیکی چیزی از مکانی به مکان دیگر به کار می‌رود. این عمل، که در اصطلاح نقل نیز نامیده می‌شود، می‌تواند شامل جابجایی اشیاء در فضاهای مختلف باشد. به عنوان مثال، در محیط‌های زندگی یا کار، تغییر مکان دادن صندلی‌ها یا سایر وسایل می‌تواند بر نظم و تناسب کلی فضا تأثیر بگذارد؛ همانطور که در نقل قولی از هدایت اشاره شده است، جابجایی یک صندلی می‌تواند تناسب تمام صندلی‌های دیگر را بر هم بزند. این مفهوم، بیانگر اهمیت چیدمان و جایگاه صحیح عناصر در یک مجموعه است.

در حوزه تخصصی جنگل‌شناسی، معنای مشخص‌تری دارد و به فرآیند انتقال نهال از یک مکان به مکانی دیگر اطلاق می‌شود. این عمل که جابجا کردن نهال نامیده می‌شود، بخشی اساسی از فرایندهای احیای جنگل و مدیریت فضای سبز است. هدف از این جابجایی، فراهم آوردن شرایط مناسب‌تر برای رشد و نمو نهال‌ها در محیط جدید، یا پر کردن فضاهای خالی در مناطق جنگلی است. این تکنیک به حفظ تنوع زیستی و افزایش پوشش گیاهی کمک شایانی می‌کند.

علاوه بر مفاهیم انتقال فیزیکی و تخصصی، جابجا کردن می‌تواند به معنای ذخیره کردن یا قرار دادن هر چیزی در جایگاه صحیح و مناسب خود نیز باشد. این معنا به حفظ نظم و سازماندهی اشاره دارد. در مفهومی دیگر، این واژه می‌تواند به معنای پنهان کردن نیز به کار رود، که در این حالت بر عدم نمایش یا مخفی نمودن چیزی از دید دیگران تأکید دارد. این جنبه از کاربرد، لایه‌هایی از پیچیدگی و استراتژی را به مفهوم جابجا کردن می‌افزاید.

لغت نامه دهخدا

جابجا کردن. [ ب ِ ک َ دَ ] ( مص مرکب )چیزی را از جائی بجائی دیگر نهادن. نقل: هرگاه یکی از صندلیها را دست خارجی جابجا میکرد تناسب همه آنها بهم میخورد. ( سایه روشن هدایت ص 14 ). || در جنگل شناسی. نهال را از جائی بجائی دیگرنهادن. جابجا کردن نهال را گویند. ( جنگل شناسی ج 2 ص 84 و 86 ). || ذخیره کردن. || هرچیز را در جای خود نهادن. || پنهان کردن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- چیزی رااز جایی بجایی دیگر نهادن نقل انتقال. ۲- نهال را از جایی بجایی دیگر نشاندن.۳- ذخیره کردن. ۴- هر چیز را در جای خود نهادن. ۵- پنهان کردن.

ویکی واژه

spostare

جمله سازی با جابجا کردن

با وصل کردن نقطهٔ وسط وجه‌های یک چندوجهی (یا به عبارت دیگر جابجا کردن تعداد وجه‌ها و رأس‌ها) مزدوج آن چندوجهی حاصل می‌شود. مزدوج هر جسم افلاطونی هم یک جسم افلاطونی است

فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال جذب فال جذب فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال ارمنی فال ارمنی فال ماهجونگ فال ماهجونگ