تکذیب کردن

لغت نامه دهخدا

تکذیب کردن. [ ت َ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) نسبت دروغگویی بکسی دادن و انکار کردن. ( ناظم الاطباء ). به دروغ نسبت کردن کسی را. گفتن که دروغ است. دروغزن داشتن کسی را. رجوع به ماده قبل شود.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - دروغ شمردن دروغگو خواندن. ۲ - انکار کردن.

ویکی واژه

smentire

جمله سازی با تکذیب کردن

لطیفة اخری: پیغامبر را برادر ایشان خواند، و ایشان را قوم وی خواند نه برادر، از بهر آنکه ایشان نه آن کردند و گفتند که برادران کنند و گویند. همه دشمنی نمودند. همه ناسزا گفتند و تکذیب کردند. قوم صالح گفتند: إِنَّما أَنْتَ مِنَ الْمُسَحَّرِینَ ما أَنْتَ إِلَّا بَشَرٌ مِثْلُنا. قوم هود گفتند: وَ ما نَحْنُ بِتارِکِی آلِهَتِنا عَنْ قَوْلِکَ وَ ما نَحْنُ لَکَ بِمُؤْمِنِینَ. قوم نوح گفتند: لَئِنْ لَمْ تَنْتَهِ یا نُوحُ لَتَکُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِینَ.
وَ لَقَدْ کُذِّبَتْ رُسُلٌ مِنْ قَبْلِکَ کافران مکه در اذی رسول (ص) و در تکذیب وی بیفزودند، و رب العالمین در تسلیت و تعزیت بیفزود، گفت: پیش از تو رسولان را هم تکذیب کردند، و رنج نمودند به تنهای ایشان. لختی را سوختند و کشتند، و لختی را پاره بدو نیم کردند. ایشان صبر کردند بر آن اذی قوم خویش، تا آن گه که ایشان را نصرت دادیم، و قوم ایشان هلاک کردیم. تو نیز صبر کن یا محمد بر اذی قوم خویش.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
سرانجام یعنی چه؟
سرانجام یعنی چه؟
گردی یعنی چه؟
گردی یعنی چه؟
فال امروز
فال امروز