توطین

کلمه توطین در زبان فارسی به معنای اسکان و تثبیت است و معمولاً در مباحث مرتبط با مهاجرت، اسکان دائمی و سیاست‌های اجتماعی به کار می‌رود. این واژه باید به درستی و بدون اشتباه نوشته شود و بیشتر در جملات رسمی و علمی مورد استفاده قرار می‌گیرد. برای روشن‌تر کردن مفهوم این واژه، می‌توانید جملاتی بسازید؛ به عنوان مثال: توطین مهاجران نیازمند برنامه‌ریزی اجتماعی دقیق است. همچنین هنگام استفاده از این کلمه، لازم است از علائم نگارشی مانند ویرگول و نقطه به درستی بهره ببرید تا جملات به وضوح قابل خواندن باشند. در متون و مقالات رسمی، مناسب است که این کلمه همراه با واژگان مرتبط و علمی دیگر به کار رود تا مفهوم آن بهتر منتقل شود. همچنین توجه داشته باشید که این کلمه تنها در بافت‌های خاص معنای خود را دارد و نباید به طور بی‌مورد در متن‌ها گنجانده شود.

لغت نامه دهخدا

توطین. [ ت َ ] ( ع مص ) جای باش ساختن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). وطن گرفتن. ( تاج المصادر بیهقی ).وطن کردن. ( زوزنی ). محلی را برای سکونت و اقامت اختیار کردن. ( از اقرب الموارد ). || دل بر چیزی بنهادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( از زوزنی ). دل نهادن بر چیزی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ): برای توطین نفس را و تسلیه قلب را. ( تفسیر ابوالفتوح از یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). و من آداب الحسبة توطین النفس علی الصبر. ( معالم القربة از یادداشت ایضاً ). رجوع به توطن شود.

فرهنگ معین

(تَ یا تُ ) [ ع. ] (مص م. ) دل بستن، دل نهادن.

فرهنگ فارسی

( مصدر ) دل بستن دل نهادن.
جای باش ساختن. وطن گرفتن وطن کردن.

ویکی واژه

دل بستن، دل نهادن.

جملاتی از کلمه توطین

و محبت بر دو گونه باشد: یکی محبت جنس به جنس و آن میل و توطین نفس باشد و طلب ذات محبوب از راه مماست و ملازقت و دیگر محبت جنس نه با جنس و این طلب قرار کند با صفتی از اوصاف محبوب که با آن بیارامد و انس گیرد چون شنیدن کلام و یا دیدار.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم