تعیین کردن

تعیین کردن به معنای مشخص نمودن یا انتخاب کردن یک مورد خاص از میان گزینه‌های موجود است. این واژه در زبان فارسی به فرایند یا عمل مشخص‌سازی و تعیین حدود یا ویژگی‌های یک چیز اشاره دارد.

برای مثال، زمانی که فردی هدفی را برای خود تعیین می‌کند، در واقع او به وضوح مشخص می‌کند که چه چیزی را می‌خواهد به دست آورد و چه مسیری را باید طی کند. همچنین، در محیط‌های کاری، تعیین کردن وظایف و مسئولیت‌ها از اهمیت بالایی برخوردار است، زیرا این کار به افراد کمک می‌کند تا بدانند چه انتظاراتی از آن‌ها وجود دارد و چگونه باید به اهداف سازمانی دست یابند.

در کل، تعیین کردن به عنوان یک عمل کلیدی در فرآیندهای مختلف زندگی، به افراد و گروه‌ها این امکان را می‌دهد که با وضوح بیشتری به سمت اهداف و برنامه‌های خود حرکت کنند و تصمیمات بهتری اتخاذ نمایند. این عمل نه تنها به سازماندهی بهتر کمک می‌کند، بلکه به افزایش کارایی و بهره‌وری نیز منجر می‌شود.

لغت نامه دهخدا

تعیین کردن. [ ت َع ْ ک َ دَ ] ( مص مرکب ) معین و مشخص نمودن و هر نیز نمودن. ( ناظم الاطباء ): آنگاه مثال داد تا روزی مسعود و طالعی میمون برای حرکت او تعیین کردند. ( کلیله و دمنه ).
کردم از جغد طلب نسخه گمنامان را
گر شود یافته تعیین تو خواهم کردن.واله هروی ( از بهار عجم ).ز قید عشقم آزادی اسیری تا ابد نبود
چو بهر عاشقی حکم ازل کرده است تعیینم.اسیری ( ایضاً ).

فرهنگ فارسی

( مصدر ) کسی را بکاری نصب کردن برگماشتن.
معین و مشخص نمودن

جمله سازی با تعیین کردن

وی پس از سقوط آشور، با نیروهای پادشاهی ماد به فرماندهی هوخشتره بر سر تسلط بر نواحی شرقی آسیای کوچک به نبرد پرداخت که آخرین نبرد در کنار رود هالیس (قزل ایرماق امروزی) در ترکیه امروزی رخ داد. این نبرد که به نبرد هالیس مشهور است در پی بروز خورشیدگرفتگی ناتمام ماند و در نهایت هردو پادشاه با میانجیگری نبوکدنصر دوم پادشاه بابل، به صلح رضایت داده و رود هالیس را به عنوان مرز دو کشور تعیین کردند.
هنگامی که کامپیوتر شخصی جدید آی بی ام در سال ۱۹۸۱ معرفی شد، آن را در ابتدا به عنوان آی بی ام ۵۱۵۰ تعیین کردند که پایه طراحی آن بر اساس ۵۱۰۰ بود.
نه تنها دلفین‌ها مکان او را تعیین کردند، بلکه آمفیتریته را به نزد او بازگرداندند، و پوزئیدون با او ازدواج کرد. به همین علت دلفین‌ها مکانی را در بهشت جایزه گرفتند. پسر آن‌ها مرد ماهی نمایی به نام تریتون بود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال سنجش فال سنجش فال نخود فال نخود فال قهوه فال قهوه فال تخمین زمان فال تخمین زمان