لغت نامه دهخدا
( تسقیة ) تسقیة. [ ت َ ی َ ] ( ع مص ) بسیار آب دادن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). آب دادن کسی را. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ). || باران خواستن. ( تاج المصادر بیهقی ) ( مجمل اللغة ). سقاک اﷲ یا سقیاً لک گفتن کسی را. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || چند بار جامه را در صمغ ( صبغ؟ ) فرو بردن. ( از اقرب الموارد ) ( از متن اللغة ).