بوجار

لغت نامه دهخدا

بوجار. ( ص ) کسی که شغلش پاک کردن غلات و حبوب است، بوسیله غربال. کسی که خرمن را باد میدهد. کمدار. ( فرهنگ فارسی معین ). کمدار و آنکه غله را از خاک و خاشاک پاک کند. ( ناظم الاطباء ). کمدار. آنکه غله را از خاک و خاشاک پاک میکند. آنکه با غربالهای بزرگ، گندم و برنج و دیگر دانه ها را از فضول پاک کند و جدا کند و طبق گیرد. ( یادداشت بخط مؤلف ).
- امثال:
بوجار لنجان؛ مثل است برای کسی که هر جا مرکز قدرت و ثروت بیند برای استفاده بدان سو رود و در عقیده پابرجا نباشد، همچنانکه بوجار، که هنگام بوجاری ازهر طرف که باد آید روی خود بدان سوی کند. ( از فرهنگ فارسی معین ): بوجار لنجان از هر طرف باد می آید بادش میدهد. رجوع به امثال و حکم دهخدا شود.

فرهنگ معین

(ص. )کسی که غلات و حبوبات را الک می کند.

فرهنگ عمید

کسی که پیشه اش پاک کردن غلات است و حبوبات و غلات را با غربال پاک می کند.
* بوجار لِنجان: [عامیانه، مجاز] کسی که هر کجا نیرو و قدرت و سود و فایده ببیند به آن طرف برود و مرام و مسلک ثابت نداشته باشد، مثل بوجار که هنگام بوجاری از هر طرف باد بیاید روی خود را به آن طرف می کند.

ویکی واژه

کسی که غلات و حبوبات را الک می‌کند.

جمله سازی با بوجار

در کارخانه‌های آرد، گندم پس ازبوجاری اولیه، بوجاری ثانویه، پوستگیر، نَمزن، خرد کردن توسط دستگاه والس، الک،کامبیناتور و در نهایت تولید و کیسه‌گیری انجام می‌گردد.
با باد فرستیش به هر سوی همچون بوجار دشت لنجان
من بوجارلنجانم، آمنا، صدقنا