لغت نامه دهخدا
( بارآوری ) بارآوری. [ وَ ] ( حامص مرکب ) مثمری. میوه داری. بارداری.
( بارآوری ) بارآوری. [ وَ ] ( حامص مرکب ) مثمری. میوه داری. بارداری.
( بار آوری ) باروری میوه داری مثمری.
بارآوری
{fecundity} [علوم سلامت] 1. توانایی تولیدمثل فرزند به طور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیت نگاری (demography )، توانایی بالقوۀ کاراندام شناختی تولیدمثل فرزند زنده
1. توانایی تولیدمثل فرزند بهطور مکرر و به تعداد زیاد 2. در جمعیتنگاری (demography)، توانایی بالقوۀ کاراندامشناختی تولیدمثل فرزند زنده.
💡 نخل احباب تو را کامل شود بارآوری کشت اعداء تو را حاصل شود بیحاصلی