آب رفتن

لغت نامه دهخدا

( آب رفتن ) آب رفتن. [ رَ ت َ ]( مص مرکب ) کوتاه شدن جامه نو پس از شسته شدن آن.

فرهنگ معین

( آب رفتن ) (رَ تَ ) (مص ل. ) ۱ - کوتاه شدن جامه در اثر شستن. ۲ - بی آبرو شدن.

فرهنگ فارسی

( آب رفتن ) ( مصدر ) ۱ - جریان آب رفتن آب. ۲ - کوتاه شدن جام. تازه پس از شسته شدن آن. ۳ - خارج شدن منی جاری شدن آب مرد. ۴ - بی عزت شدن خوار گردیدن.
کوتاه شدن جامه نو پس از شسته شدن آن

جمله سازی با آب رفتن

مخالفان نیز به غیر عملی بودن این طرح با توجه به اختلاف سطح آب دریای خزر نسبت به آب‌های آزاد، احتمال زیر آب رفتن زمین‌های شمال کشور، مشکلات عبور از رشته‌کوه‌های البرز، خطر شور شدن منابع آب شیرین و فاجعهٔ زیست‌محیطی و … اشاره می‌کنند.
دلیل انقراض آلباتروس‌ها در اقیانوس اطلس به‌طور قطعی مشخص نیست، هرچند گمان می‌رود بالا آمدن سطح آب‌های آزاد در طی یک دوره گرم شدن موجب زیر آب رفتن محل زندگی یک گروه آلباتروس دم‌کوتاه -که در کاوش‌هایی در برمودا یافت شده‌است- گردیده باشد.
بعد از جنگ خشم والار آردا را شکستند و دوباره‌سازی کردند، عمده تغییر آردا در دوران دوم به زیر آب رفتن قسمت بزرگی از بلریاند بود، و جهان نیز به شکل کروی در آمد.
و این غروری عظیم است، بلکه بر این هم اعتماد نبود. اعتماد بر آن بود که نهاد وی بگردد و مطیع شرع شود که هیچ صفت وی را اندر وی هیچ تصرف نماند. شیخ ابوالقاسم گرگانی قدس الله روحه گفته است که بر آب رفتن و اندر هوا شدن و از غیب خبر دادن این هیچ کرامات نبود که کرامات آن بود که کسی همه امر گردد یعنی همگی وی طوع و فرمان شرع شود که بر وی حرام نرود و این اعتماد را شاید.
مخالفان نیز به هزینه بالای ساخت تونل و پمپاژ آب تا ارتفاع کفه جازموریان و عملی نبودن دریافت هزینه افزایش بارش‌ها از مصرف‌کنندگان این آب در مناطق بالادست، احتمال زیر آب رفتن چند روستا در صورت گسترش دریاچه و هزینه بالای سازه‌ای برای جلوگیری دوباره از آب شیرین باران ایجاد شده در منطقه و مخلوط شدن دوباره آن با آب شور دریاچه اشاره می‌کنند.