چاییدن

لغت نامه دهخدا

چاییدن. [ دَ ] ( مص ) چایمان کردن. زکام کردن. چاهیدن. ( ناظم الاطباء ). سرما خوردن. ( ناظم الاطباء ). نزله کردن. رجوع بچایمان کردن و زکام کردن و سرما خوردن و سرد شدن شود. || سخت سرد شدن چیزی ، مانند مشروب و مواد غذایی در مجاورت یخ یا درون یخچال.

فرهنگ معین

(دَ ) (مص ل . ) سرما خوردن ، ناخوش شدن .

فرهنگ عمید

ناخوش شدن از سرماخوردگی، سرما خوردن، مبتلا به زکام شدن.

فرهنگ فارسی

سرماخوردن، ناخوش شدن ازسرماخوردگی، زکام شدن
( مصدر ) ( چایید چاید خواهد چایید-- چاییده چایش چایمان ) سرما خوردن ناخوش شدن بسبب سرما خوردگی .
چایمان کردن . زکام کردن . چاهیدن . سرما خوردن . نزله کردن .یا سخت سرد شدن چیزی مانند مشروب و مواد غذایی در مجاورت یخ یادرون یخچال

ویکی واژه

سرما خوردن، ناخوش شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم