گواله

لغت نامه دهخدا

گواله. [ گ ُ ل َ / ل ِ ] ( اِ ) در تکلم مردم خراسان ، گاله خاک و خشت کشی. ( فرهنگ نظام ). در لهجه مردم قزوین و قم و برخی شهرهای دیگر نیز بدین معنی به کار میرود. جوال. جالق. گوال. و رجوع به گوال شود.

فرهنگ فارسی

در تکلم مردم خراسان گال. خاک و خشت کشی .
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم