کاونجک. [ وَ ج َ ] ( اِ ) خیار بادرنگی را گویند که سبز و تازه و بزرگ باشد. ( برهان ) : شاعر که دید به قد کاونجک بیهوده گوی و نحسک و بوالکنجک.ابوالمؤید.ای قامت تو بصورت کاونجک هستی تو بچشم هر کسی بلکنجک.شهید بلخی.زینسان که... میخورد خرزه سیرش نکند خیار کاونجک.منجیک.
فرهنگ فارسی
خیار بادرنگی را گویند که سبز و تازه و بزرگ باشد
ویکی واژه
همریشه با کاواک. احتمالاً نامش را از شکل درون میوه گرفته است. ترکی «قاون» از همین لغت فارسی ماوراانهری اخذ شده است. قاون از *قاونجک که آنرا مصغر فرض کردند و با حذف پسوند تصغیر صورت بازساخته آن قاون در ترکی رایج شد. خربزه (خیار کاونجک: خیار چنبر)