مغتذی

لغت نامه دهخدا

مغتذی. [ م ُ ت َ ] ( ع ص ) غذایابنده. ( غیاث )( آنندراج ). پرورش یافته. ( ناظم الاطباء ) :
زنده از تود شاد از تو عایلی
مغتذی بیواسطه بی حاملی.مولوی ( مثنوی چ خاور ص 158 ).

فرهنگ معین

(مُ تَ ذا ) [ ع . ] ۱ - (اِمف . ) خورده شده . ۲ - (اِ. ) در فارسی : غذا، خوراک .
(مُ تَ ) [ ع . ] (اِفا. ) غذا خورنده ، خورنده .

فرهنگ عمید

غذا خورنده.

فرهنگ فارسی

( اسم ) غذا خورنده خورنده .
غذا یابنده پرورش یافته

ویکی واژه

غذا خورنده، خورنده.
خورده شده.
در فارسی: غذا، خوراک.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم