تمرکزگرایی، که در زبان فرانسوی Centralisme نامیده میشود، به نظامی حکومتی اطلاق میگردد که در آن تمامی امور کشور از یک مرکز واحد هدایت و رهبری میشود. این رویکرد در تضاد با نظامهای فدرالی یا ساختارهای مبتنی بر تقسیم قدرت میان ایالتها و ولایات قرار دارد. در گستره جامعهشناسی، تمرکزگرایی به تمرکز بیش از حد قدرت در دستان گروهی محدود در یک جامعه یا سازمان اشاره دارد. این تمرکز قدرت را میتوان بر اساس معیارهایی چون وزن، گستردگی و حوزه نفوذ سنجید. مفهوم مخالف تمرکزگرایی، تمرکززدایی است که به فرآیند کاهش تدریجی و هدفمند تمرکز قدرت تا رسیدن به حداقل ممکن اشاره دارد.
در تحلیل نظامهای حکومتی، دو دسته منافع متمایز قابل شناسایی است: منافع مشترک که در میان تمامی بخشهای یک ملت سهیم است، مانند وضع قوانین عمومی، و منافع خاص که مختص بخشهای معینی از ملت میباشد، نظیر امور محلی و شهرستانی. زمانی که قدرت هدایتکننده منافع عمومی در یک مکان خاص یا در دست گروهی مشخص متمرکز شود، حکومتی متمرکز شکل میگیرد. به طور مشابه، اگر هدایت و مدیریت منافع محلی نیز به همین شیوه در یک نقطه واحد متمرکز گردد، پدیدهای که میتوان آن را مدیریت متمرکز نام نهاد، به وجود میآید.
در حوزه علوم تربیتی، مفهوم تمرکز معنایی متفاوت یافته و به معنای دقت و توجه کامل به یک موضوع خاص است. این بدان معناست که در فرآیند یادگیری و پژوهش، فرد باید تمام حواس و توان فکری خود را بر روی موضوع مورد نظر متمرکز سازد تا به درک عمیقتر و نتایج مطلوبتری دست یابد. این کاربرد از واژه تمرکز، بر اهمیت تمرکز حواس و اجتناب از پراکندگی فکری در دستیابی به اهداف آموزشی و پژوهشی تأکید دارد.