سیخگاه

لغت نامه دهخدا

سیخگاه. ( اِ مرکب ) جایی از اندام ستور که چون بر آن سیخک زنند تند رود :
کلکت که ز نوک او چکد بحر
خوش یافته سیخگاه کان را.نورالدین ظهوری ( از آنندراج ).مراد آن است که کسی بداند که به چیزی شخصی را از جا میتوان درآورد و آن شخص به چه چیز از جا درمیاید. ( برهان ).

فرهنگ عمید

جایی از بدن چهارپا که وقتی به آن سیخ بزنند از جا بجهد.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال مکعب فال مکعب فال فنجان فال فنجان فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت