سرسنگین

لغت نامه دهخدا

سرسنگین. [ س َ س َ ] ( ص مرکب ) مقابل سرسبک ( در قپان ). || غضبناک. درهم. خشمگین.
- سرسنگین بودن با کسی ؛ حالی غیر از آشتی و دوستی داشتن. با او مهربانی پیشین نداشتن. ( یادداشت مؤلف ).

فرهنگ معین

( ~ . سَ ) (ص مر. ) بی اعتناء، بی توجه و نامهربان .

فرهنگ فارسی

مقابل سرسبگ . یا غضبناک . درهم . خشمگین .

ویکی واژه

بی اعتناء، بی توجه و نامهربان.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم