لغت نامه دهخدا
خرماء. [ خ َ ] ( اِخ ) نام زمینی است ازآن ِ بنی عبس بن رباح از عداوه. ( معجم البلدان ).
خرماء. [ خ َ ] ( اِخ ) نام چشمه ای است در وادی صفراء. ( منتهی الارب ). عین الصفراء. ( معجم البلدان ).
خرماء. [ خ َ ] ( اِخ ) نام اسب زید فوارس ضبی است. ( منتهی الارب ).
خرماء. [ خ َ ] ( اِخ ) اسبی است مر بنی ابی ربیعة را. ( منتهی الارب ).
خرماء. [ خ َ ] ( اِخ ) نام اسب راشدبن منفی بن شماس است. ( منتهی الارب ).