حظیظ

لغت نامه دهخدا

حظیظ.[ ح َ ] ( ع ص ) بهره مند. ( دهار ). بابهره. حظی. || بادولت. ( دهار ). دولتی. ( مهذب الاسماء ) ( منتهی الارب ). بابخت. بختیار. بخت مند. ( منتهی الارب ). بخت ور. حظی. خداوند روزی. غنی دولتمند. ( اقرب الموارد ).

فرهنگ معین

(حَ ) [ ع . ] (ص . ) ۱ - متمتع ، بابهره . ۲ - کامیاب ، خوشبخت .

فرهنگ فارسی

( صفت ) ۱ - دارند. حظ با بهره متمتع . ۲ - کامیاب خوشبخت .

ویکی واژه

متمتع، بابهره.
کامیاب، خوشبخت.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال پی ام سی فال پی ام سی فال ای چینگ فال ای چینگ فال انبیا فال انبیا فال ابجد فال ابجد