دانشنامه اسلامی
شاه (با زنان مصر) گفت: حقیقت حال خود را که خواهان مراوده با یوسف بودید بگویید، همه گفتند: حاش للّه که ما از یوسف هیچ بدی ندیدیم. در این حال زن عزیز مصر اظهار کرد که الآن حقیقت آشکار شد، من با یوسف عزم مراوده داشتم و او البته از راستگویان است.
گفت: داستان شما هنگامی که یوسف را به کام جویی دعوت کردید چیست؟ گفتند: پاک و منزّه است خدا! ما هیچ بدی در او سراغ نداریم. همسر عزیز گفت: اکنون حق به خوبی آشکار شد، من از او درخواست کام جویی کردم، یقیناً یوسف از راستگویان است.
گفت: «وقتی از یوسف کام خواستید چه منظور داشتید؟» زنان گفتند: «منزه است خدا، ما گناهی بر او نمی دانیم،» همسر عزیز گفت: «اکنون حقیقت آشکار شد. من از او کام خواستم، و بی شک او از راستگویان است.»
گفت: ای زنان، آنگاه که خواستار تن یوسف می بودید، حکایت شما چه بود؟ گفتند: پناه بر خدا. او را هیچ گناهکار نمی دانیم. زن عزیز گفت: اکنون حق آشکار شد. من در پی کامجویی از او می بودم و او در زمره راستگویان است.
(پادشاه آن زنان را طلبید و) گفت: «به هنگامی که یوسف را به سوی خویش دعوت کردید، جریان کار شما چه بود؟» گفتند: «منزّه است خدا، ما هیچ عیبی در او نیافتیم!» (در این هنگام) همسر عزیز گفت: «الآن حق آشکار گشت! من بودم که او را به سوی خود دعوت کردم؛ و او از راستگویان است!
Said , "What was your condition when you sought to seduce Joseph?" They said, "Perfect is Allah! We know about him no evil." The wife of al-'Azeez said, "Now the truth has become evident. It was I who sought to seduce him, and indeed, he is of the truthful.
(The king) said (to the ladies): "What was your affair when ye did seek to seduce Joseph from his (true) self?" The ladies said: "Allah preserve us! no evil know we against him!" Said the 'Aziz's wife: "Now is the truth manifest (to all): it was I who sought to seduce him from his (true) self: He is indeed of those who are (ever) true (and virtuous).