اماعه

لغت نامه دهخدا

( اماعة ) اماعة. [ اِ ع َ ] ( ع مص ) روان گردانیدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ) ( آنندراج ). جاری کردن.

فرهنگ فارسی

روان گردانیدن. جاری کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
متمایز
متمایز
الم
الم
طی کشیدن
طی کشیدن
اولدوز
اولدوز