اشکوهیدن

لغت نامه دهخدا

اشکوهیدن. [ اُ دَ ] ( مص ) ترسیدن. مهابت داشتن. شکوهیدن. رجوع به شکوهیدن شود.

فرهنگ عمید

۱. اظهار بزرگی و جاه و جلال کردن.
۲. مهابت داشتن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم