دانشنامه اسلامی
کفار قریش پیغمبر را (مذمم) می نامیدند و این کلمه را می گفتند و پشت سر آن لعن می فرستادند. ابوهریره از حضرت حدیث می کند که فرمود: آیا نمی بینید که خداوند چگونه لعن قریش را از من بگردانید و آن ها را دشنام داد. آنان مذمم را دشنام می دهند و نام من محمد است.
در حدیث حضرت علی بن موسی الرضا، امام رضا علیه السلام به طور مسند - مسند حدیثی است که نام راویان آن تا معصوم ذکر شده باشد - از اجداد از خود پیغمبر اکرم نقل شده که: وقتی نام فرزندتان را محمد گزارید او را گرامی بدارید و در مجالس جا برایش باز کنید و بر او اخم مکنید و هیچ مردمی نیستند که مجلس مشورتی تشکیل دهند که محمد نام یا احمد نام در میان ایشان باشد جز این که اگر او را طرف مشورت قرار دهند برایشان خیر پیش خواهد آمد.
از انس بن مالک است که روزی پیغمبر در بازار بود مردی صدا زد و گفت: یا ابوالقاسم حضرت متوجه او شد. مرد گفت: مرادم آن دیگری است. پیغمبر فرمود: مرا همیشه به اسم یعنی محمد صدا کنید و به کنیه یعنی ابوالقاسم صدا مکنید.
از ابی هریره است که پیغمبر فرمود: اسم و کنیه من هر دو را بر یک نفر منهید. خدا می دهد و من تقسیم می نمایم (چون ابوالقاسم یعنی پدر تقسیم کننده)، سپس این مطلب را فقط برای امام علی علیه السلام و فرزندش اجازه داد.
نام "محمد" برای ان حضرت در قرآن کریم 4 بار ذکر شده است. در سوره آل عمران آیه 144 و سوره احزاب آیه 40 و سوره محمد آیه 2 و سوره فتح آیه 29:
علاوه بر این آیات یک سوره هم به نام محمد در قرآن کریم آمده است.