مذمم

لغت نامه دهخدا

مذمم. [ م ُ ذَم ْ م َ ] ( ع ص ) مردبسیارنکوهیده. ( منتهی الارب ). مذموم. ( اقرب الموارد ). سخت مذموم. ( از متن اللغة ). || مکان مذمم ؛مکانی که آن را ذمت و حرمت باشد. ( از متن اللغة ).

فرهنگ فارسی

مرد بسیار نکوهیده
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال عشقی فال عشقی فال سنجش فال سنجش فال اوراکل فال اوراکل فال مکعب فال مکعب