مماثله. [ م ُ ث َ / ث ِ ل َ / ل ِ ] ( از ع ، اِمص ) همانند شدن. مماثلة. مماثلت. || ( اِمص ) مانندی. مانندگی. همانندی. شباهت. || ( اصطلاح بدیع ) در اصطلاح بدیع، آن است که اجزای جمله از کلام تماماً یا غالباً موازی اجزای جمله دیگر باشد مانند: فی سدر مخضود و ماء مسکوب. ( قرآن مجید ). پرتوی از رای او پیرایه خورشید وماه نکته ای از لفظ او سرمایه دریا و کان. آنکه بیرون برد تیغش چین ز رخسار سپهر وآنکه بیرون برد تیرش زخم ز ابروی کمان خوانده تیغش بر خلایق خطبه فتح و ظفر داده عدلش بر ممالک مژده امن و امان ای براق دولتت را فرق فرقد پایگاه ای همای همتت را اوج برجیس آشیان.ظهیر فاریابی.رجوع به مماثلث و مماثلة شود.
فرهنگ عمید
۱. مانند شدن، مثل هم شدن. ۲. کسی یا چیزی را به دیگری مانند کردن.
فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) مانند شدن . ۲ - ( اسم ) مانندگی . مماثلت . مانند و مشابه گردیدن . مانند شدن .