سیاست قرانی

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] سیاست قرآنی. طرح مقوله سیاست در کنار دیانت از موضوعات مطرح در هر دو حوزه می باشد. در این مجال به بررسی سیاست در قرآن می پردازیم.
هر وصف کمالی که خدای سبحان برای قرآن کریم یاد فرمود، به منزله شرح رسالت آن است، چون توصیف رسول در حکم تبیین قلمرو رسالت و محدوده پیام رسانی آن و کیفیت ابلاغ پیام و ثمره عمل به ندای اوست، مثلا اگر قرآن به صفت هایی از قبیل کریم، مجید و هادی موصوف شد یعنی پیام کرامت و مجد و رهبری دارد، از این رهگذر می توان از توصیف قرآن به نور، چنین استفاده نمود که پیامش نور بخش و تدبر در آن روشنگر و عمل به آن جامعه انسانی را نورانی می نماید: «یا اَیُّهَا النّاسُ قَد جائکُمْ بُرهانٌ مِنْ رَبِّکُم وَ اَنزَلْنا اِلَیْکُمُ نوراً مبیناً»؛ ای مردم دلیل روشنی از طرف پروردگارتان برای شما آمده و نور آشکاری به سوی شما نازل کردیم. ، و چون نوربخشی از اوصاف عامه پیام های آسمانی است، و در این جهت فرقی بین پیام آوران الهی نیست مگر در شدت و ضعف آن، درباره تورات اصیل و تغییر نکرده موسی کلیم (علیه السّلام) چنین آمده است: «قُلْ مَنْ اَنزَلَ الْکِتابَ الَّذی جاءَ بِه مُوسی نوراً و هُدَیً لِلنّاسِ»؛ بگو چه کسی کتابی را که موسی آورد، نازل کرد؟ کتابی که برای مردم نور و هدایت بود. .
← نورانی نمودن مردم
بررسی متن دین و تحقیق پیرامون دلیل ضرورت آن، مساله سیاست دینی را به خوبی بیان می نماید، زیرا برهان نبوت عامه و حتمی بودن آن برای جامعه جریان تدوین قانون فرا گیر و اجراء حدود و تعزیر و قصاص و جنگ و صلح را به همراه دارد، که همه اینها جزء شئون روشن سیاست می باشد.تفکر جدایی دین از سیاست، مانع اقامه برهان عقلی بر ضرورت وحی و نبوت می باشد. زیرا نه می توان جامعه بشری را چون فرشتگان، معصوم از تعدی و ستم دانست، و نه می شود تجاوز ستمگر را تحمل کرد و نه رواست که با وضع و اجراء قانون بشری جلوی تعدی متجاوزان را گرفت، و نه اجراء حدود الهی را می توان به دست هر کس بدون ولایت و رهبری سپرد و گرنه هم محذور هرج و مرج لازم می آید، و هم خودداری ضمنی، از برهان ضرورت وحی و نبوت خواهد بود.اگر کسی با گوشه گیری، مظلوم نمائی کند و دین را از سیاست جدا بداند و بگوید من مامور حفظ دینم و دخالتی در شئون سیاست ندارم و اعلام بی طرفی کند، هرگز سیاستمدار قهار، او را رها نمی کند و قلمرو سیاستگزاری خویش را از مرز مذهب جدا نمی کند، و دین را پدیده ماوراء طبیعی نمی داند، بلکه آنرا به سود خود جذب می کند و دیندار دین نشناس گوشه گیر را، در کام مکر ماهرانه خویش فرو می برد، و به او چنین تلقین می کند که از منابع دینی باید مفاهیمی استنباط شود که با خطوط کلی سیاست شوم هماهنگ باشد، و هر دیندار می باید طوری عمل نماید که به قوانین طغیانگرانه آن سیاست مدار غیر دینی موافق بوده و در راه رسیدن به هدف های فاسد سیاست مداران ستم پرور سودمند باشد.
← جدایی دین از سیاست
در تکمیل مساله سیاست دینی، تذکر دو نکته سودمند است:
← تعیین رهبر و ولی جامعه
...
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم