جبه ٔ درویش

لغت نامه دهخدا

جبه درویش. [ ج ُب ْ ب َ / ب ِ ی ِ دَرْ] ( ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از ابر باشد که به عربی سحاب گویند. || کنایه از شب هم هست که عرب لیل خوانند. ( برهان ) ( انجمن آرا ) :
روزی که فلک جبه درویش گرفتی
از فضله زنبور بر او دوختمی جیب.انوری ( از انجمن آرا ). || کنایه از آفتاب. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). آفتاب عالمتاب. ( مجموعه مترادفات ). || پوشش. ساتر :
در زمستان جبه درویش باشد آفتاب
پوستین گرم گر مغرور دارد شاه را.ناصرعلی ( از آنندراج ).

فرهنگ فارسی

کنایه از ابر باشد
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تک نیت فال تک نیت فال میلادی فال میلادی فال قهوه فال قهوه فال فرشتگان فال فرشتگان