جان درانداختن

لغت نامه دهخدا

جان درانداختن.[ دَ اَ ت َ ] ( مص مرکب ) جان را از دست دادن. در انجام کاری جان را رها کردن. ترک جان گفتن :
کس با رخ تو نباخت عشقی
تا جان چو پیاده درنینداخت.سعدی.

فرهنگ فارسی

جان را از دست دادن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال کارت فال کارت فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال کارت فال کارت فال جذب فال جذب