جامکیات

لغت نامه دهخدا

جامکیات. [ م َ کی یا ] ( اِ ) یا جامگیات. ج ِ جامکی. وظیفه ها. ماهانه ها. پاداشها. مزدها. اجری ها. سالیانه ها: با غلامان ترک و معارف لشکر در مواجب و اقطاعات و جامکیات طریق شطط و مناقشت و تدثق پیش گرفت. ( ترجمه تاریخ یمینی ص 163 ).

فرهنگ فارسی

وظیفه ها پاداشها
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال شیخ بهایی فال شیخ بهایی فال تماس فال تماس فال اعداد فال اعداد استخاره کن استخاره کن