باز اوریدن

لغت نامه دهخدا

( باز آوریدن ) باز آوریدن. [ وَ دَ ] ( مص مرکب ) باز آوردن :
چو بازآورید آن گرانمایه کین
بر اسب زریری برافکند زین.فردوسی.بپیمان چنین رفت پیش گروه
چو بازآوریدم ز البرز کوه.فردوسی.و رجوع به باز آوردن شود.

فرهنگ فارسی

( باز آوریدن ) باز آوردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم