بار افتادن

لغت نامه دهخدا

بار افتادن. [ اُ دَ ] ( مص مرکب ) افتادن بار از مرکوب. سقوط بار از حیوان بارکش :
کار ازین صعب تر که بار افتاد
وارهان وارهان که کار افتاد.نظامی.

فرهنگ معین

(اُ دَ ) (مص ل . ) درمانده شدن ، ورشکست شدن .

ویکی واژه

درمانده شدن، ورشکست شدن.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم