اندر گشادن

لغت نامه دهخدا

اندرگشادن. [ اَدَ گ ُ دَ ] ( مص مرکب ) گشادن. باز کردن :
قباد آمد و تاج بر سر نهاد
بکینه یکی نو در اندرگشاد.فردوسی.

فرهنگ فارسی

گشادن . باز کردن
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ماهجونگ فال ماهجونگ فال جذب فال جذب فال تک نیت فال تک نیت فال فنجان فال فنجان