ابو مسهر

لغت نامه دهخدا

ابومسهر. [ اَ م ُ هَِ ]( اِخ ) احمدبن مروان مؤدِب. رجوع به احمد... شود.
ابومسهر. [ اَ م ُهَِ ] ( اِخ ) الأعرابی. یکی از فصحای عرب. و از او ابوعطیّة حردبن قطن الثکنی روایت کند. ( ابن الندیم ).
ابومسهر. [ اَ م ُ هَِ ] ( اِخ ) عبدالأعلی بن مسهربن عبدالأعلی الغسّانی الدمشقی. محدث است و از سعیدبن عبدالعزیز روایت کند.
ابومسهر. [ اَ م ُ هَِ ] ( اِخ ) محمدبن احمدبن مروان بن یسیره نحوی. یکی از علمای لغت و نحو. او راست : کتاب الجامع در نحو، کتاب المختصر،کتاب اخبار ابی عیینه محمدبن ابی عیینه. ( ابن الندیم ). و رجوع شود به معجم الأدباء چ مارگلیوث ج 6 ص 279.

فرهنگ فارسی

یکی از علمای لغت و نحو اوراست کتاب الجامع در نحو
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال ای چینگ فال ای چینگ فال فرشتگان فال فرشتگان فال انگلیسی فال انگلیسی فال جذب فال جذب