هزارسف

لغت نامه دهخدا

هزارسف. [ هََ رَ ] ( اِخ ) رجوع به هزاراسب شود.
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال تاروت فال تاروت فال ارمنی فال ارمنی فال فرشتگان فال فرشتگان فال ماهجونگ فال ماهجونگ