جراحت رسیده

لغت نامه دهخدا

جراحت رسیده. [ ج ِ ح َ رَ / رِ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) جراحت دیده. زخمی. خسته. مجروح. آنکه زخم یافته :
اگر حدیث کنم تندرست را چه خبر
که اندرون جراحت رسیدگان چونست.سعدی.رجوع به جراحت دیده شود.

فرهنگ فارسی

جراحت دیده زخمی خسته
فال گیر
بیا فالت رو بگیرم!!! بزن بریم
فال امروز فال امروز فال تک نیت فال تک نیت فال تاروت فال تاروت فال ماهجونگ فال ماهجونگ