لغت نامه دهخدا
علیخان. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن امیر عمربیک ( امیر... ). وی از جانب میرزا بدیعالزمان به حکومت قلعه شیرخان منصوب گشته بود و آنگاه چون پدرش امیرعلی بیک از ملازمت سلطان تخلف جست ، این امیر علیخان از حکومت ایالت شیرخان عزل گشت و منصب او به خواجه نظام الدین احمد واگذارشد، رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 4 ص 305 و 316 شود.
علیخان. [ ع َ ] ( اِخ ) ابن مقیم بن شاهمیر تبریزی ، ملقّب به جواهررقم. رجوع به علی جواهررقم شود.